قاف قربت

ساخت وبلاگ
موقع جدایی زمخت و بی ادبیم! انگار که فقط هنر عاشقی بیشتر آداب دانی و نکته سنجی در مقام پیوستن است، که باید دل محبوب را به دست آوردهنر عاشقی، شکل تعالی یافته هنر شکار است، اما شکار دل...عاشق بر گرد محبوبش میچرخد، میرقصـد، پر می گشاید، نغمه سر میدهد تا جلوه زیبایی هایش نظر محبوب را جلب کند، و او قاف قربت...ادامه مطلب
ما را در سایت قاف قربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ghafe-ghorbat9 بازدید : 89 تاريخ : شنبه 28 اسفند 1395 ساعت: 17:23

زن
مرد ثروتمند و سرشناس و حتی شاعر نمی‌خواهد
مردی می‌خواهد که چشم‌هایش را بفهمد 
غم چشم‌ها را که دید
به سینه‌اش اشاره کند و بگوید؛ «ببین! سرزمین امن تو اینجاست...»

قاف قربت...
ما را در سایت قاف قربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ghafe-ghorbat9 بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 20:06

و هنوز زنان، البته زنان خوب، من را میترسانند. زیرا آنها به تدریج روح و جان تو را طلب میکنند. و من میخواهم آنچه از من باقی مانده است را برای خودم نگه دارم...



قاف قربت...
ما را در سایت قاف قربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ghafe-ghorbat9 بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 20:06

تنهایی بد نیست اما خوب هم نیست، تنهایی همه چیز را در دراز مدت بی دلیل مهم می کند. تنهایی باردار است و مدام در حال زایمان، وسواس، نفرت، خشم، اما بچه های خوب هم زیاد دارد، آرامش، سکوت، فکر، حتب بچه خوب ها در تنهایی من بیشترند... اما وقتی یک نفر که تنهاییش را با شما نصف کند، نعمت بزرگی ست! یک قاف قربت...ادامه مطلب
ما را در سایت قاف قربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ghafe-ghorbat9 بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 20:06

یا بُکش یا که رها ساز مرا از این دام




بدترین حالت یک عشق بلا تکلیفیست...!



قاف قربت...
ما را در سایت قاف قربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ghafe-ghorbat9 بازدید : 53 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 20:06

من آن زیبایی مسحور کننده را که تو توقع داشتی نداشتم ، من همین بودم ، دو تا چشم گود افتاده ، رنگی پریده ، موهایی آشفته ، و کمی عصبانیتِ ناشی از مصرف طولانی مدتِ سیگار ، تنها فرقم با دیگران این بود که از تو هیچ توقعی نداشتم ، حتی توقع نداشتم بمانی ...#من آن زیبایی مسحور کننده را که تو توقع داشتی نداشت قاف قربت...ادامه مطلب
ما را در سایت قاف قربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ghafe-ghorbat9 بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 20:06

اصلا کلمات دروغ اند. اما حتی وقتی که میدانی فقط نقاب اند، آنقدر واقعی بنظر می رسند که دلت می خواهد باورشان کنی. می خواهم بگویم این تو نبودی که کلمات را بکار می بردی، این کلمات بودند که تو را به کار می گرفتند و مصرف ات می کردند تا برای خودشان چیزی بشوند که ارزش به ذهن ماندن داشته باشد. قاف قربت...
ما را در سایت قاف قربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ghafe-ghorbat9 بازدید : 31 تاريخ : چهارشنبه 18 اسفند 1395 ساعت: 21:44

من درد بوده ام همهمن درد بوده ام.گفتی پوست واره ئیاستوار به دردی،چونان طبلخالی و فریادگر[ درونِ مراکه خراشیدتامتام از دردبیَنبارد؟]و هر اندام ام از شکنجه یِ فسفرینِ دردمشخص بود.در تمامتِ بیداریِ خویشهر نماد و نمود رابا احساسِ عمیقِ درددر یافتم.عشق آمد و دَردم از جان گریختخود در آن دَم که به خواب می رفتم.آغاز از پایان آغاز شد. تقدیرِ من است این همه، یا سرنوشتِ توستیا لعنتی ست جاودانه؟که این فروکِشِ دردخود انگیزه یِ دردی دیگر بود؛که هنگامی به آزادیِ عشق اعتراف می کردیکه جنازه یِ محبوس رااز زندان می بُردند.نگاه کن، ای!نگاه کنکه چه گونهفریادِ خشمِ من از نگاه ام شعله می کشدچنان که پنداریتن دیسی عظیمبا ریه هایِ پولادینِ خویشنفس می کشد.از کجا آمده ایای که می بایداکنون ات رااین چنینبه دردی تاریک کنندهغرقه کنی! ـــاز کجا آمده ای؟و مِلال در من جمع می آیدو کینه ئی دَم افزونبه شمارِ حلقه هایِ زنجیرم،چون آب هاراکد و تیرهکه در ماندابی! قاف قربت...ادامه مطلب
ما را در سایت قاف قربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ghafe-ghorbat9 بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 18 اسفند 1395 ساعت: 21:44

می ­ایستی که بایستانی­ ام؟نارفیق!در نیمه ­راهم می­ نهی که بتنهایی ­ام؟جوابم می کنی کهآخرین سؤالم را ندیده گرفته باشی؟آه چقدر بد است به این خوبیتمام کردن کسی که قرار بوده، هنوزها، تمام نشودچرا تقلب می­ کنی قلب من؟چرا بیقرار قرارهایت می ­شوی؟مگر بنا نبود، فلسفه بخوانیم؟ تاریخ بخوانیم؟ شعر بشورانیم؟حالا چه شده است که ناگهان... و چه ناگهان نا­بهنگامی!که من کفشهای توقفم را هنوز سفارش نداده­ امو تو می­ گویی:تمام!تا ناتمام بگذاری. مگر نمی­ دانستی!مگر نشانت نداده­ ام، راه­ های نرفته ­ام را؟مگر برایت نخوانده بودم، شعرهای نگفته ­ام را قاف قربت...ادامه مطلب
ما را در سایت قاف قربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ghafe-ghorbat9 بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 16 اسفند 1395 ساعت: 1:43

در جامعه ای که عشق فعالیتی خطرناک محسوب می شود، خواه ناخواه سرنوشت کسی که عاشق است، مواجهه با تنهایی است و تنهایی یک ناگزیری همراه با عشق است. خواه این عشق، عشقی فردی باشد و خواه عشقی اجتماعی. تنهایی و جدایی یعنی بیچارگی، یعنی عدم قدرت درک جهان و عدم درک مردم و اشیای آن. این بدان معنی است که دنیا می تواند به من هجوم کند، بدون این که من قادر باشم واکنشی نشان دهم. آگاهی از این جدایی بشری، بدون آگاهی از اتحاد دوباره به وسیله ی عشق، سرچشمه ی شرم و در عین حال سرچشمه ی گناه و اضطراب است... در مرگ احساس تنهایی نیست. تنهایی احساس خاص زنده بودن است. همانگونه که عشق احساس خاص زنده بودن است. این هم جسم است، هم ذهن که تنها در قلمرو فاجعه احساس تنهایی می کند. تنهایی فقط دور بودن از یک تن نیست، بلکه دور بودن و جدا ماندن از همه ی چیزی است که می خواهیم باشد  نیست و می خواهیم باشیم و نیستیم. قاف قربت...ادامه مطلب
ما را در سایت قاف قربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ghafe-ghorbat9 بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 16 اسفند 1395 ساعت: 1:43